|
تحصیلات ابتدایى حوزه را در مکتب خانه فومن به پایان رساند و پس از تحصیلات ادبیات عرب در سال 1348 ه ق هنگامى که تقریبا 14 سال از عمر شریفش مى گذشت، براى تکمیل دروس حوزوى عازم عراق شد و حدود 4 سال درکربلای معلى اقامت نمود و علاوه بر تحصیل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان، از جمله مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم خویى (غیر از آیت الله العظمى خویى معروف) بهره برد و در سال 1352 ه ق براى ادامه تحصیل به «نجف اشرف» رهسپار گردید و سطح عالى علوم و حوزه را در محضر آیات عظام از جمله حاج شیخ مرتضى طالقانى (ره) به پایان رساند و پس از درک محضر آیات عظام: حاج آقاى ضیاء عراقى و میرزاى نائیینى (رحمةالله) در حوزه درسى آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى وارد شد.
افزون بر این ایشان از محضر آیات عظام حاج سید ابوالحسن اصفهانى و حاج شیخ محمد کاظم شیرازى (رحمةالله) صاحب حاشیه بر مکاسب - و در حوزه علوم عقلى، کتاب (الاشارات والتنبیهات) و (اسفار) رانزد آیت الله سید حسین بادکوبهاى (ره) فراگرفت و در زمان تلمذ به تدریس سطوح عالى پرداخت و در تالیف کتاب (سفینةالبحار) با محدث کبیر حاج شیخ عباس قمى (ره) همکارى نمود و در زمینه تهذیب نفس در زادگاهش (فومن) از کودکى محضر عالم بزرگوار (سعیدى) و درکربلا از برخى علماى دیگر بهره برد، تااینکه در نجف اشرف در سن 17 - 18 سالگى با آیت حق علامه قاضى (ره) آشنا شد و گمشده خویش را در وجود ایشان یافت و در سلک شاگردان اخلاقى - عرفانى ایشان درآمد و سرانجام در سال 1364 هق موافق با 1324 ه ش قلبى صیقل یافته از معنویت و سینه اى مالامال ازعشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال به سرزمین خویش هجرت نمود و در زادگاهش تشکیل خانواده داد و در حالى که آماده بازگشت به نجف اشرف بود هنگام عبور موقت در قم در زمانى که هنوز چندین ماه از مهاجرت آیت الله بروجردى (ره) به قم نگذشته بود موقتا مقیم شد و خبر رحلت اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف را یکى پس از دیگرى شنید و درشهر مقدس قم رحل اقامت افکند .
در قم از محضر آیات عظام حجةالاسلام والمسلمین کوه کمرهاى و آیت الله العظمى بروجردى بهره ها برد. معظم له پس از ورود به قم به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و به ترتیب شاگردانى بسیار قیمت گماشت و هنوز نیز تدریس درس خارج ایشان ادامه دارد.
محل تدریس درس خارج ایشان ابتدا در حجرات مدارس و بعد در منزل شخصى خود و سرانجام در مسجد فاطمیه واقع در گذرخان تشکیل مى شد و محل اقامه نماز جماعت و مراجعات عمومى ایشان نیز همین مسجد بوده است.
از تالیفات ایشان می توان به آثار زیر اشاره کرد: یک دوره کامل اصول ، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى (ره) و تکمیل آن تا آخر مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت ، دوره کامل کتاب صلاة ، دوره کامل کتاب زکات ، دوره کامل کتاب خمس و حج ، حاشیه بر کتاب ذخیرة العباد مرحوم شیخ محمد حسین غروى ، چندین مجله تقریبا یک دوره فقه فارسى، حاشیه بر مناسک شیخ انصارى (ره) و...
***
کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می پرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهی ایشان می رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام شعر می سرود، مرثیه های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.
آیت الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم السلام به ویژه سید الشهداء علیه السلام بود، و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره مندی از انوار آن بار آمد. از همان کودکی از بازیهای کودکانه پرهیز می کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره اش نمایان بود، و عشق فوق العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر.
***
آیت الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی اقامت داشت و از فیوضات سید الشهداء علیه السلام استفاده کرد و به تهذیب نفس پرداخت و در طی این مدت بخش اعظم کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر میخواند.
در سال 1352ه.ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می گردد و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان می رساند. با این همه، همّت او تنها مصروف علوم دینی نبوده، بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جستجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وا می داشته است.
یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید: در سالهای متمادی که در درس ایشان شرکت می جویم هرگز نشنیده ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله نائینی(ره) فرمود: « من در ایام نوجانی در نماز جماعت ایشان شرکت می نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک می کردم. »
استادان بر جسته فقه و اصول
آیت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (ره)، معروف به کمپانی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و جوّال و متحرک و همراه با تیز بینی بوده، بهره ها برد.
سیر و سلوک وعرفان
آیت الله بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکما ل معنوی همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی استفاده های اخلاقی می نماید. یکی دیگر از شاگردان آقا ( حجّة الاسلام و المسلمین آقای تهرانی ) جریان فوق را به صورت ذیل از حضرت آیت الله بهجت نقل میکند:
« شخصی در آن زمان شنیده بود که در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امیر علیه السلام در قنوت نماز وترشان دعای ابو حمزه ثمالی را می خواندند، آن شخص تصمیم گرفته بود ببیند در زمان خودش چند نفر این کار را انجام می دهند، رفته بود و شمارش کرده و دیده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقلیل پیدا کرده و مجموعاً پنجاه نفر (آن طور که بنده «تهرانی» به یاد دارم) در حرم ( اعّم از نزدیک ضریح مطهّر، و رواقهای اطراف) دعای ابوحمزه را در دعای نماز وتر خود قرائت می کنند. »
فلسفه
آیت الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملا صدرا را نزد مرحوم آیت الله سید حسن بادکوبه ای فرا گرفته است.
مرجعیت
با اینکه ایشان فقیهی شناخته شده اند و بیش از سی سال است که اشتغال به تدریس خارج فقه واصول دارند، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زده اند.
آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت الله بهجت بعد از مرجعیت می گوید:
« بعد از مرجعیت منزل آیت الله بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدید کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات کنندگان پذیرایی می شود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمی کرد که زیر بار چنین مسؤلیتی برود، و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمی زدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسولیتش را قبول بکنند. و بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان این مسؤلیت را بپذیرند. و باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام می کند که می شود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون اینکه تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید. »
روحش شاد
السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده
چند وقت پیش تو ماه رمضون با چند تا از دوستام تو یه مسابقه که از طرف دفتر آقای فاضل لنکرانی بود... شرکت کردیم با موضوع حجاب شناسی.
بعد از چند ماه ...
یه روز تو خونه مشغول شست وشو ..رفت وروب بودم که ناگهان ...
زنگ در به صدا در آمد...
کیه ؟_
خانم یه بسته سفارشی دارید...
دیدم بسته ویژه ایه از دفتر قم برام آوردن با کلی اشتیاق بسته را باز کردم ....
علاوه بر جوایز مادی کتابی بود از سخنان و پیام های حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قدس سره)
که در ایام فاطمیه ایراد کرده بودند ...
در این ایام بر آن شدم تا این حقیر ادای دینی کرده باشم به مرجع تقلید جهان تشیع...
و اینک چند خطی از کتاب نفیس ...
((او چه حقیقتی است که به هنگام قیامت و صحنه محشر جبرئیل از طرف راستش و میکائیل در جانب چپش و امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع)در پیشاپیش او
و دو آقای جوانان اهل بهشت حضرت امام حسن و امام حسین (ع)در پس او حرکت می کنندو آن چنان با جلال وارد بهشت می شودو خداوند به او میفرماید از من بخواه تا عطا نمایم و هر چه خواهی اجابت نمایم...
و او در جواب خداوند عرض می کند:((انت المنی و فوق المنی))"تو که برتر از هر آرزویی...آرزوی منی...
و از خداوند تقاضا می کند که محبین تو را به آتش دوزخ نسوزانم...
مقصود از نقل این مطلب آن است که شخصیتی که این چنین مورد احترام خدا و رسول خدا وانبیای الهی است
و کلام و وجود و حرکات او در ملک وملکوت و در دنیا و آخرت تاثیر گذار است
آیا بر ما نیست که هر چه بیشتر خود را به این حقیقت نورانی نزدیک نماییم؟؟؟
آیا بر جامعه ما سزاوار است که از این خیر کثیر و کوثر الهی که برای همه عالم و آدم است دور باشیم ؟؟؟
قسمتهایی از کتاب فاطمه (س) وفاطمیه
راستی دوستان شما هم اگر دسترسی داشتین حتما این کتاب رو بخونین.
پیغمبری که عمری غم خوار امتش بود
روی کبود زهرا(س)اجر نبوتش بود؟
نوشته شده در ایام فاطمیه توسط بی صدا
التماس دعا
به مناسبت روز ولادت اسوه صبر و استقامت خانم زینب کبری(سلام الله علیها)
_ای بابا جامعه خرابه...
_دیگه تو همه خونه ها ماهوارس...
_موبایلا که نگو افتضاحه ...
_آدم جرات نداره تنها از خونه بیرون بره ...
_نمیدونی دخترت با کی دوسته؟...
_دوستش خونوادش کین ؟...
_اعتقاداتشون چیه ؟؟؟.....
اما ای عزیز این حرفا همممممممش بهونس
مگه نه این که بچه های جبهه و جنگ زمانی رشد کردن که اوج بی بندو باری و فساد بود ....
اما بودن خونواده هایی که نذاشتن بچه هاشون جز با اعتقادات اسلامی و دینی آشنا بشن...مسجد محل شده بود مامن و پناه گاهشون
کمی می ریم عقب تر ... زمان کشف حجاب ...بودن خانم هایی که برای این که حجابشونو حفظ کنن ممکن بود حتی 1 سال از خونه بیرون نیان ...ما ها ادامه اون نسلیم..
در زمان پهلوی هم به همان اندازه که بد در خیابونا ریخته بود همون قدر و چه بسا بیشتر خانومای متدین تو خونه هاشون مشغو ل تربیت نسل انقلاب بودن ..به گفته امام عزیز(ره)که در سال 42فرموده بودند:یاران من اکنون در گهواره ها هستند .
الان هم درسته تهجم فرهنگیه..نیروهای مخرب دشمن در گوشه گوشه جامعه ریختن...مواد مخدر مثل آب خوردن یافت میشه...
سیگار..گروه های شیطان پرست...ایدز ....
اما ..ما..مادران باید صبر پیشه کنیم و با الگو گرفتن از بزرگان دین و توکل به خدا بر مشکلات غلبه کنیم
ما الان باید نسلی را تربیت کنیم تا انشا الله در آینده ای نه چندان دور سربازان امام زمان(عج)شوند
پس...
ای بانوی استقامت ...
وای اسوه ی صبر و پایداری...
هم اکنون تو یاور ما زنان ایرانی باش ...
مثل همیشه...
اللهم عجل لولیک الفرج
نویسنده:فریاد بی صدا
در شب ولادت حضرت زینب(س)