هوالمحبوب
از طریق بعضی از دوستان خبر دار شدیم توی یزدواهوازومشهدو..چندشهردیگه اکثرقریب به اتفاق ایرئنی های عزیزطرفدار آقای دکتر هستن و اگر کسی توی این شهرا بخواد شعاری بده مبنی بر این که هوادار آقای موسوی بهش می خندن.
دوستای شهرستانی عزیز خوشا به حالتون…..که توی تهران نیستید و بی حرمتی ها و حرفارو نمی شنوید.
البته این جا هم طرفدارهای آقای دکتر زیادن به طوری که ….
2شب قبل بعد از مناظره آقای دکتر و آقای کروبی به میدان ولی عصر(عج)که می رفتی می دیدی..
طرفدارا2دسته شدن
گروه اول که خییییییلی زیاد هم بودن هوادارای آقای دکتر محمود احمدی نژاد
و گروه دوم طرفدارای آقایان کروبی و موسوی
می دونید که بعد از مناظره آقای موسوی و آقای دکتر یه سری از مردم نظرش راجع به موسوی برگشت….
در این جا باید از یگان ویزه و نیروی انتظامی هم به خاطر نظارت کاملشون تشکر کنم که اگر این عزیزان نبودن خدا می دونه چی می شد.
این شبا درگیری نیست .البته از نوع لفظیش تا دلت بخواد هست.
واسه همینه میگم خوشا به حالتون که تو تهران نیستید و نمی شنویدچون بعضی از این حرف ها و تهمت ها مثه تیری در تو قلب و جگر آدم فرو می ره….
دوستای عزیز و علی الخصوص منتظرم شما هم از حال و هوای شهرتون بگین …
می شنویم…..
نوشته شده توسط:بی صدابه نام خدا
شما قضاوت کنید.....
دیروز توی مسجد محل رئیس ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد اومده بود و درباره برنامه های ایشون در آینده صحبت می کرد.در مورد مناظره با آقای موسوی هم کمی صحبت کردن ودر آخر افزودند خود آقای دکتر از پس همه بر می آن شما نگران نباشید.
یکی از حضار به اصطلاح جو گیر شد ..دستاشو مشت کرد و خواست شعار بده...
موسوی...موسوی..
که اون سخنران ابرو بالا انداخت و سری تکون داد(پرده مابین زنانه و مردانه جمع بود برای همین چهره سخنران قابل رویت بود) و گفت :آقای محترم خواهش می کنم.
مرد هم که نیم خیز شده بود دستش رو پائین آورد و سر جاش نشست.
یکی از بسجی ها فریاد زد برای سلامتی امام زمان(عج)صلوات..
وصدای صلوات در مسجد پیچید ..
تو ذهنم اومد صحبتای یکی از دوستان که رفته بود مشابه همین مجلس اما ستاد آقای موسوی..
وقتی اومد دیدییم کفریه ماجرا رو تعریف کرد گفت:زمانی که یکی از حضار که خدا میدونه دست نشونده خودشون بود یا نه به راه امام و آرمان های امام (ره)توهین کردو عده ای براش صوت زدن و هورا کشیدن سخنران فقط سکوت کرد وحتی نصیحت هم نکرد..
.
.
.
مگر نه این که آقای موسوی ادعا میکنن که پیرو امام هستن پس علت این تناقض چیست؟
البته از حرف تا عمل خیلی فاصله است
خود ایشون در اولین سخنرانیشون گفتن:ما امنیت اجتماعی برقرار می کنیم..و مکرر اعلام کرد که با بی بندو باری و مظاهر فساد مخالفت خواهد کرد..
اما در ستادهای انتخاباتی ایشون قریب 90%دختران و پسران بی بند و بار دیده می شود ..
اول راه که این باشه وای به حال ....
حالا خودتون قضاوت کنید ..
فاصله حق تا باطل به اندازه چشم است تا گوش ..1وجب...
نوشته شده توسط :بی صدا
تصور کنید سال آینده نماینده یکی از روزنامه ها یا یکی از شبکه های آمریکایی اروپایی برای مصاحبه با آقای موسوی به گفتگو نشستن...
آقای موسوی نظر شما راجع به هولوکاست چیه؟
_به نظر من چیز..این مسئله ربطی به مملکت ما نداره...باید از خود فلسطینی ها ..وچیز..
بعدا در این رابطه جوابتون رو خواهم داد...
نظرتون راجع به...
_چیز.. بعدا در این راطه به مذاکره خواهیم نشست...
نظرتون ...
_بعدا..بعدا...
و...
.
.
آخه چرا؟؟؟؟چرا ایشون از کلمه چیز این قدر استفاده می کنن؟
می دونید چرا ؟چون به قول معروف کمممممممممم می آرن .
چون بایدبرن جوابا رو از آقایان هاشمی و خاتمی بگیرن.
(پرداختن به هولوکاست خوبه یا بد؟
کار آقای احمدی نژاد درسته یا غلط؟)
البته اگر اطلاعات رو به این بنده خدا درست تحویل بدن تا ایشون بعدا ضایییییییع نشه .
اونم تو رسانه ملی.
من قصد توهین به این سید اولاد پیغمبر رو ندارم.
ولی چرا کسی که از خودش رای و نظری نداره می خواد امور مملکت رو به دست بگیره؟
مگه پس فردا اگگگگگگگه رئیس جمهر شی میتونی پاسخ هارو به بعد موکول کنی ؟
اون جا چه جوری می خوان بهت خط بدن؟
خواهش می کنم آبروی 70 میلیون نفر رو کف دستت نگیر و باهاش بازی نکن..
پایمال کردن خون شهدا به چه قیمت؟؟
نوشته شده توسط فریاد بی صدا
بعضی ها حب ریاست دارن.بعضیا عشق بادیگاردن و بعضیا هم در بعضی جا ها از آقای آهنین کنار خودشون استفاده می کنن ...که نکنه مورچه لگدشون کنه..
اما این وسط هستن کسایی که فقط برای خدمت به مردم اومدن نه دنبال آرایش نظامی برای رفتن به جائی هستن..
نه دنبال ماشین ضد گلوله...
....
.....
خودم سال پیش ولادت حضرت علی(ع)به چشم دیدم ..موقعی که بر سر مزار پدرش حاضر بود.
از تجمع مردم به دروش فهمیدم اومده بهشت زهرا (س).
برا تبریک روز پدر..
اونم ساعت 7بعد از ظهر...
مثل مردم عادی..
هرکسی ورقه ای به دستش می داد .همه رو می گرفت
دخترم گفت:مامان منم برم جلو؟اومدم بگم نمی ذارن که دیدم دوید به طرف جمعیت ..
منم پشت سرش رفتم تا تو جمعیت زیر دست وپا نمونه..
اما دیدیم اون دستش رو به طرف مائده دراز کرد و گفت :یواش مراقب اون بچه باشین.
دست مائده رو گرفت و برد پیش خودش..
از روی روسری سرش رو بوسید گفت :دخترم دعا کن...
مائده هم کلی ذوق کرد و با لکنت زبون گفت :آآآآآقای احمدی نژاد ممممن شما رو دوست دارم.
اونم لبخند زد وگفت منم همه ی شما رو دوست دارم و رفت ..
با چشم تعقیبش کردم دیدم سوار یه ب. ام. و قدیمی شد ..
پشت سرش هم یه پاترول رفت ..
پیش خودم فکر کردم این شخص دنباله ریاسته یا ...؟؟
یا دوست داره طعم خوش خدمت رو بچشه؟؟؟
نوشته شده توسط :فریاد بی صدا